ریحانه جونمریحانه جونم، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره
محمدرضا جونممحمدرضا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره
رونیکا جونمرونیکا جونم، تا این لحظه: 4 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

گل های خوشبوی مامان وبابا

من مامان زینب مامان سه فرشته ی ناز هستم و خاطرات وروزمرگی هامون رو اینجا ثبت میکنم🌺

مریضی محمدرضاجونم

چند روز بود بی قرار وکسل بودی شیر نمیخوردی ونا اروم بودی دیشب رفتیم دکتر گفت گوش و گلوت عفگنت داره دلرو دار تب داشای خیلی ترسیدم وزنت 7910بود
25 تير 1394

سالگرد ازدواجمون مبارک

امشب. شب سالگرد ازدواج من وبابایی خیلی خوشحالم که همسر خوبی دارم ودوگل زیبا که خدا بهمون داد وخوشبختیمونو تکمیل کرد خدایا ممنونم ازت بخاطر همه چیز راستی فردا یا پس فردا عید فطره عیدتون مبارک امسال هم نتونستم روزه بگیرم 4مین سال بود  خدایا به حق این روزهای عزیز اون چیزی که تو دلمه وخودت میرونی رو به خوبی حل کن قسمت میدم به دل زهرا(س)  
25 تير 1394

سالگرد ازدواجمون مبارک

امشب. شب سالگرد ازدواج من وبابایی خیلی خوشحالم که همسر خوبی دارم ودوگل زیبا که خدا بهمون داد وخوشبختیمونو تکمیل کرد خدایا ممنونم ازت بخاطر همه چیز راستی فردا یا پس فردا عید فطره عیدتون مبارک امسال هم نتونستم روزه بگیرم 4مین سال بود  خدایا به حق این روزهای عزیز اون چیزی که تو دلمه وخودت میرونی رو به خوبی حل کن قسمت میدم به دل زهرا(س)  
25 تير 1394

سلام بر گلهای زندگیم

عزیزان دلم بعد از مدتها اومدم اصلا نگاه نکردم اخرین بار کی اومدم !روزهای زیادی گذشت خوب وبد  واکسن های محمدرضا ومریض شدن هاش شیطونی های ریحانه وووو گاهی واقعا کم میارم ریحانه واقعا شیطونی میکنه نق وبهانه اذیت کردنهای داداشش به کنار خدایا منو ببخش که مینالم حرفامو نشنیده بگیر بعضی اوقات از دست خودم هم خسته میشم واقعا شرایط سختیه!عصبی شدم داد میزنم واز خودم بدم میاد خدایا کمکم کن نیرو وصبری بهم بده که بتونم درست زفتار کنم خدایا شکایت نمیکنم _شکرت برای گلهای زیبام فقط بهم یاد بده ازشون درست مواظبت کنم خیلی عاشقشونم راستی عموحسین از پیشمون رفتن وقراره بابا جون اینا بیان!الان ساعت بیست دقیقه به4صبحه حالم بده میترسم میترسم برم ازمایش از...
23 تير 1394
1